عهدنامه “قصرشیرین”، تعیین مرزهای غربی ایران

بیش از سیصد و هشتاد سال پیش با قراردادی بین مراد چهارم و سلطان صفی مرز‌های ایران و عثمانی پس از سال‌ها جنگ مشخص شد که پس از چهار قرن بر خلاف مرز‌های شمالی و شرقی ایران همچنان پابرجاست.
وقتی شاه عباس در ۱۵۸۸ به قدرت رسید فرهاد پاشا بغداد و عراق و همچنین تبریز را تصرف کرده بود
مرز‌های ایران اگرچه در طول قرن نوزدهم ابتدا از شمال غرب، سپس شرق و شمال شرق و نهایتا از جنوب شرقی دستخوش تغییر شد و گستره سرزمین ایران در فرآیند آنچه که به نام “بازی بزرگ آسیا” در قرن نوزده می‌شناسیم کوچکتر شد، اما مرز‌های غربی ایران کم و بیش در چهار سده اخیر ثابت مانده و تغییر چندانی نکرده است.مرز‌هایی که ۳۸۱ سال پیش و در ۱۷ می ۱۶۳۹ با انعقاد عهدنامه‌ای بین دولت صفوی ایران و دولت عثمانی شکل گرفت را طرف ایرانی عموما عهدنامه ذهاب و طرف مقابل توافقنامه قصرشیرین می‌خوانند.

عهدنامه قصرشیرین که بین سلطان مراد چهارم و شاه صفی منعقد شد به حدود ۱۲۰ سال جنگ مستمر بین ایران و عثمانی پایان داد. فقط دوره آخر این جنگ‌ها که در سال ۱۶۲۳ شروع شده و در تاریخ به نام جنگ بغداد اشتهار یافته ۱۵ سال به درازا کشیده بود.

این عهدنامه مرز‌های ۲۱۸۵ کیلومتری بین دو دولت را چنان تثبیت کرد که دیگر پس از آن هیچگاه جنگ بزرگی بین‌شان رخ نداد.

تابلوی جنگ چالدران در چهل ستون

گرچه در یک دهه اخیر و تحت تاثیر جنگ داخلی سوریه از سویی و رشد گفتمان‌های “سنی-ترک‌گرایانه” در ترکیه و شیعی‌گرا در ایران، خوانشی از جنگ‌های صفوی-عثمانی بویژه در ترکیه مسلط شده است که این جنگ‌ها را ذیل مسئله مذهب و حاکم شدن تشیع توسط شاه اسماعیل در ایران توضیح می‌دهد، اما بنظر می‌رسد این توضیح چندان دقیق نیست و با خوانشی ایدئولوژیک و بدون توجه به مناسبات قدرت در آذربایجان و آناتولی قرن پانزدهم به توضیحی ساده‌انگارانه از مقطعی مهم از تاریخ دو کشور بسنده می‌کند.

در فاصله زمانی ۲۰۰ ساله بین شکل‌گیری دولت عثمانی در ۱۲۹۹ و دولت صفوی در۱۵۰۱ میلادی چندین جنگ بین این دولت و دولت‌های سنی مذهب حاکم بر ایران پیش از صفویه نیز رخ داده بود و قدرت گرفتن دولت شیعی در ایران نیز چندان اتفاق جدیدی در جهان اسلام محسوب نمی‌شد و حتی عنوان خلافت در جهان اسلام نیز در قاهره و در اختیار دولت ترک مملوکی بود که خود تداوم دولت شیعی فاطمی مصر به شمار می‌آمد.

با شکست سلطان غیاث‌الدین کیخسرو دوم پادشاه سلجوقیان روم از لشکریان مغول در جنگ کوسه داغ در سال ۱۲۴۳ میلادی (۶۴۱ ه. ق)، آناتولی تحت استیلای مغولان قرار گرفت تا راه برای تاسیس دولتی جدید توسط ترکمانان ساکن منتهی الیه غربی قلمرو سلجوقی باز شود.
حدود ۱۲۰ سال جنگ بین ایران و عثمانی استمرار یافت
دولت عثمانی اگرچه در مرز با امپراتوری روم شرقی و در منطقه بیلجیک فعلی بنیان نهاده شد و احتمالا گمان می‌رفت تنها به پیشروی به سوی غرب و جنگ با مسیحیان مشغول باشد، اما از جانب شرق نیز هیچگاه در امان نبود و در مقاطع مختلف با مغولان و نیز دیگر دولت‌های کوچک ترکمان، چون “دول قدیری‌ها” و “قره‌مان‌ها” در آناتولی درگیر بود.

اما جنگ بزرگ با شرق در سال۱۴۰۲ رخ داد و به فرار قره یوسف پادشاه قراقویونلو از تبریز و احمد پادشاه آل جلایر از عراق از مقابل تیمور گورکانی نزد ییلدیریم بایزید چهارمین پادشاه عثمانی منجر شد.

تیمور از بایزید خواست تا قره یوسف و احمد را تحویل دهد یا بکشد. ییلدیریم بایزید که بتازگی محاصره قسطنطنیه را کامل کرده بود و فتوحات پدرش مراد اول در بالکان را ادامه می‌داد خود را در برابر تیمور قوی‌تر از آن می‌دید که تسلیم خواسته‌اش شود.

اما در جنگی که بین تیمور و بایزید در آنکارا رخ داد بایزید به سختی شکست خورد و به اسارت تیمور لنگ درآمد. جنگ بزرگ دیگر عثمانی در شرق بین سلطان محمد فاتح و اوزون حسن پادشاه آق‌قویونلو در ۱۴۷۳ یعنی ۲۸ سال پیش از بر تخت نشستن شاه اسماعیل و در منطقه اوتلوک بلی در نزدیکی ارزنجان رخ داد.

امپراتوری روم شرقی با سقوط قسطنطنیه در ۱۴۵۳ به پایان نرسید و ۸ سال دیگر در شهر ترابوزان توسط یوآنیس چهارم و با حمایت اوزون حسن آق‌قویونلو که با تئودورا دسپینا دختر یوآنیس ازدواج کرده بود ادامه یافت. موضوعی که موجب خشم محمد فاتح به اوزون حسن شد.

اگرچه وقتی محمد فاتح به ترابوزان حمله کرد و امپراتوری روم شرقی را برای همیشه به تاریخ سپرد، اوزون حسن کاملا ساکت ماند، اما قدرت اوزون حسن و رابطه خوبش با دولت‌های اروپایی بویژه دولت-شهر ونیز همواره موجب ترس و واهمه محمد فاتح بود.

اوزون حسن حتی برای جنگ با فاتح از ونیزی‌ها توپخانه و سلاح گرم هم خرید و محموله توپ و تفنگ تا نزدیکی انطاکیه در ساحل مدیترانه که تحت کنترل آق‌قویونلو‌ها بود نیز رسید، اما پیش از آنکه به دست اوزون حسن برسد در دریا توسط دولت عثمانی نابود شد.

محمد فاتح، اما با شکست دادن اوزون حسن در ارزنجان هم انتقام همکاری آق‌قویونلو‌ها با تیمور لنگ علیه جدش ییلدیریم بایزید را گرفت هم قلمرو عثمانی را از آناتولی مرکزی به آناتولی شرقی گسترش داد.

جنگ چالدران

شیخ جنید پدربزرگ شاه اسماعیل وقتی توسط جهانشاه قراقویونلو از اردبیل اخراج شد به اوزون حسن آق‌قویونلو در دیاربکر پناه برد. اوزون حسن خواهرش خدیجه بیگم را به عقد او در آورد و او را تحت حمایت خود قرار داد.وقتی شیخ جنید به آذربایجان بازگشت و توسط پادشاه شروان‌شاهان به قتل رسید اوزون حسن این بار دخترش مارتا را که در عین حال نوه آخرین امپراتور مسیحی ترابوزان نیز بود به عقد شیخ حیدر فرزند شیخ جنید درآورد.

عهدنامه
نفوذ معنوی خاندان صفوی باعث شد تا نفوذ و قدرت شاه اسماعیل به سرعت در آناتولی گسترش یابد
شاه اسماعیل فرزند شیخ حیدر و مارتا اگرچه پس از درگذشت اوزون حسن با دایی‌های خود نیز جنگید، اما در دیدگان عثمانی خارج از آق‌قویونلو‌ها به شمار نمی‌رفت.بر تخت نشستن شاه اسماعیل در ۱۵۰۱ همزمان بود با پادشاهی سلطان مراد دوم فرزند محمد فاتح. مراد دوم هم درگیر ادامه فتوحات در بالکان بود و هم قلمروش را بین فرزندان و حتی نوه‌هایش تقسیم کرده بود و همین امر موجب رقابت شاهزادگان و تضعیف پادشاه در استانبول شده بود.

ضعف عثمانی بویژه در آناتولی از سویی و نفوذ معنوی خاندان صفوی باعث شد تا نفوذ و قدرت شاه اسماعیل بسرعت در آناتولی گسترش یابد. شاهزاده سلیم که والی منطقه مرزی ترابوزان بود از سویی بیش از هر کس دیگر خطر قدرت گیری صفویه را دریافته بود و از سوی دیگر پدر را ضعیف‌تر از آن می‌دید که در مقابل شاه جوان ایران بایستد.

قیام هواداران شاه اسماعیل در آناتولی به رهبری شاه قلی بابا نیز منجر به غلبه بر سپاه عثمانی و کشته شدن والی آناتولی قره‌گوز احمد پاشا و نیز وزیر اعظم خادم‌علی پاشا شد. سلیم در ۱۵۱۲ علیه پدر و برادرانش شورید و پدر را از تخت پایین کشید و به روایتی او را به قتل رساند. برادرانش را نیز همینطور.

قدم بعدی سلیم حمله به شاه اسماعیل در شرق بود. سپاه عثمانی از مرز دو کشور در ارزنجان عبور کرد و در شمال دریاچه وان با سپاه شاه اسماعیل مواجه شد. شاه اسماعیل از همان جایی لطمه خورد که پدربزرگش اوزون حسن پیش‌بینی و برای حل آن تلاش کرده بود: توپخانه و تفنگ.

شکست چالدران در ۱۵۱۴ که منجر به تصرف تبریز و عقب نشینی شاه تا اردبیل شد سرآغاز ضعف نظامی عمومی دولت صفوی در برابر عثمانی بود که حدود ۱۰۰ سال طول کشید. این ضعف عمومی از فقدان سلاح گرم در ایران و بهره‌مندی عثمانی از آن نشات می‌گرفت و فقدان ارتش منظم و تشکیل سپاه ایران از قزل‌باش‌ها تشدیدش می‌کرد.

در این ۱۰۰ سال که البته تقریبا نیمی از آن مصادف با فرمانروایی طولانی مدت شاه طهماسب بر ایران و سلیمان قانونی بر عثمانی گذشت؛ پایتخت ایران به قزوین و سپس اصفهان انتقال یافت تا از حملات مکرر و مداوم عثمانی به آذربایجان دور باشد.

وقتی شاه عباس در ۱۵۸۸ به قدرت رسید فرهاد پاشا بغداد و عراق و همچنین تبریز را تصرف کرده بود و قصد تصرف خوزستان و لرستان را داشت.

شاه عباس ابتدا در ۱۵۹۰ با عثمانی مصالحه کرد و آذربایجان، قفقاز، عراق و حتی لرستان را به آن‌ها داد و سپس با تشکیل ارتش منظم و وارد کردن فناوری توپ‌ریزی از بریتانیا و مجهز کردن ارتش ایران به سلاح گرم پس از آنکه مسئله پرتغالی‌ها را در جنوب و ازبک‌ها را در شرق حل کرد، در حالی در سال ۱۶۰۲ به جنگ با عثمانی در ارومیه رفت که ۵۰۰ عراده توپ و ۶۰ هزار تفنگ‌چی داشت.

شاه عباس خیلی زود مناطق از دست رفته ایران، چون لرستان، تبریز، تفلیس و باکو را پس گرفت و حتی وارد عراق نیز شد.


شکست چالدران در ۱۵۱۴ که منجر به تصرف تبریز و عقب نشینی شاه اسماعیل تا اردبیل شد
سلطان احمد نیرویی ۱۰۰ هزار نفری برای مقابله با شاه عباس گسیل داشت، اما این نیرو نیز در جنگی که در اطراف دریاچه ارومیه پیش آمد شکست سنگینی خورد. سلطان احمد بار دیگر در ۱۶۰۷ و ۱۶۱۶ دو سپاه بزرگ به سوی ایران فرستاد، اما شاه عباس در هر دو جنگ پیروز شد.با درگذشت سلطان احمد در ۱۶۱۷ عثمانی وارد دوره‌ای از نابسامانی و رقابت بین شاهزادگان و فرماندهان ینی‌چری شد که عثمانی را کاملا در برابر ایران تضعیف کرد. ضعفی که تا زمان مراد چهارم نیز ادامه یافت.

جنگ بغداد و قرارداد قصر شیرین

در ۱۶۲۳ مراد چهارم فرزند ۱۱ ساله سلطان احمد پس از ۶ سال نابسامانی و پادشاهی مصطفی اول ملقب به “دیوانه” به قدرت می‌رسد، اما ۹ ماه قبل، شاه عباس بغداد را کامل تصرف کرده بود.در سال‌های ۵-۱۶۲۴ عثمانی تلاش کرد بغداد را پس بگیرد، اما با حضور شخص شاه عباس در میان سپاهیان ایران، محاصره ۷ ماهه بغداد نافرجام ماند و سپاه عثمانی با تلفاتی بسیار سنگین وادار به عقب نشینی شد.

شاه عباس در ۱۶۲۹ درگذشت و شاه صفی ۱۷ ساله به جای او بر عالی قاپو تکیه زد. با وجود درگذشت شاه عباس حمله صدراعظم خسرو پاشا برای بازپس‌گیری بغداد در ۱۶۳۰ نیز ناکام و این شهر تا ۱۶۳۸، پانزده سال در اختیار دولت ایران ماند.

اما در جانب دیگر، مراد چهارم که در کودکی به قدرت رسیده بود و تا سال‌ها تحت وصیت مادرش کوسم سلطان قرار داشت بزرگ می‌شود و در ۱۶۳۸ عزم بازپس‌گیری بغداد را می‌کند.

پس از درگذشت شاه عباس در ۱۶۲۹ این بار نوبت ضعف طرف ایرانی داستان فرا رسیده است. شاه عباس فرزندش محمدباقر میرزا را پیشتر به قتل رسانده و جانشینی جز نوه اش سام میرزا ندارد. او که با نام شاه صفی اول در جوانی وارث تاج و تخت می‌شود در حرم بزرگ شده، جسارت پدربزرگش را نیز ندارد و از قدرت سرداران نام‌آور پدربزرگش نیز به شدت واهمه دارد.

به همین جهت با قتل و برکناری سرداران بزرگی، چون علی‌مردان خان و امامقلی‌خان، سپاه ایران را تضعیف می‌کند. در سوی دیگر، اما مراد چهارم که از ۱۱ سالگی تجربه حکمرانی دارد و حال به جوانی رسیده نخست در ۱۶۳۵ به قفقاز لشکرکشی و ایروان را فتح می‌کند و بار دیگر متوجه بغداد می‌شود.


سپاه عثمانی که در بهار ۱۶۳۸ از استانبول حرکت کرده در پاییز به دروازه بغداد میرسد
سپاه عثمانی که در بهار ۱۶۳۸ از استانبول حرکت کرده در پاییز به دروازه بغداد می‌رسد و آنجا را محاصره می‌کند. هر چند در هفته‌های اول، سپاهیان صفوی مقاومت سنگینی نشان می‌دهند و حتی طیب پاشا صدراعظم مراد چهارم نیز کشته می‌شود، اما نهایتا پس از ۴۰ روز محاصره، بکتاش خان فرمانده سپاه صفوی در بغداد حاضر به تسلیم می‌شود.در مذاکرات تسلیم قرار می‌شود از سپاهیان ایران هر کس خواست در بغداد بماند و به زندگی خود ادامه دهد و هر کس نیز قصد رفتن داشت بدون مزاحمت شهر را ترک کند، اما بسیاری از منابع می‌گویند سپاهیان عثمانی به این وعده عمل نمی‌کنند و پس از خروج بخشی از سپاهیان، بقیه و حتی مردم عادی را از تیغ می‌گذرانند.

توافق تسلیم بغداد راه را برای مذاکره و انعقاد قرارداد صلح قصرشیرین در ۱۷ می ۱۶۳۹ باز می‌کند. پس از شکست در بغداد شاه صفی از مراد چهارم تقاضای صلح می‌کند. در مذاکرات ۱۳ روزه در قصر شیرین، برای نخستین بار خطوط مرزی دو کشور مشخص می‌شود.

ایروان و قفقاز بطور کامل به ایران واگذار می‌شوند و عراق نیز بطور کامل به عثمانی.

از آن تاریخ تا زمان شکست و فروپاشی عثمانی در ۱۹۲۳ جز دوره‌ای سه ساله که صادق خان برادر کریم خان زند در ۱۷۷۶ بصره را تصرف کرد عراق همواره تحت تسلط عثمانی ماند؛ هر چند ایران قفقاز را با دو عهدنامه گلستان و ترکمانچای در ابتدای قرن نوزدهم از دست داد.

نکته جالب توجه عهدنامه قصرشیرین این است که هیچ نسخه‌ای از آن نه در آرشیو ایران نه در آرشیو ترکیه موجود نیست و روایت‌های متفاوتی از آن در دو کشور نقل شده و می‌شود.

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ