چه عواملی منجر به تشکیل دولت صفویه شد؟
زمینه های مذهبی
سلسله صفویه ( دولت صفویه ) به دو دلیل در تاریخ ایران حائز اهمیت است. نخست، رسمیت بخشیدن به مذهب تشیّع و دیگری احیای وحدت ملی ایران. با نگاهی به منابع و مآخذ تاریخ شیعه در درمییابیم نفوذ تشیّع در ایران به یکباره صورت نگرفت بلکه به تدریج و در چند مرحله تحقق یافت.
۱ نفوذ تشیّع در میان موالی ایران و عراق. در مرحله اول، کوفه مرکز تشیّع بود و شماری از ایرانیان که در قرن های اول و دوم به کوفه رفتند، هنگام بازگشت به ایران عقاید شیعی داشتند.
۲ نفوذ تشیّع در برخی مناطق مرکزی ایران مانند قم، کاشان، فراهان و تفرش. با نگاهی به منابع در مییابیم که اولین مرکز تشیّع در ایران شهر قم بود و به تبع آن آوه، کاشان، فراهان و تفرش نیز به تشیّع گرویدند.
۳ توسعه گرایشهای مذهبی شیعه در خراسان با روی کار آمدن و خلفای بنی عباس. خراسان بعد از آنکه تشیّع در برخی مناطق مرکزی ایران نفوذ یافت نقش عمدهای در توسعه تشیّع در ایران به عهده گرفت. زیرا ایرانیان پس از آنکه بنی عباس را به خلافت رساندند خود متوجه اشتباه خود شده و قیام های متعددی بر ضد آنان برپا کردند.
۴ فتح طبرستان به دست علویان طبرستان که مؤسس آن حسن بن زید بود. در زمان مامون خلیفه عباسی فرقه معتزله تقویت شد؛ زیرا این خلیفه عباسی گرایش به این فرقه داشت. در روزگار طاهریان که خود شیعی مذهب بودند، علویان طبرستان که بنیانگذار آن حسن بن زید (داعی کبیر) بود موفق به تشکیل حکومت شدند. حکومت طاهریان سبب گردآمدن بسیاری از سادات در طبرستان شد و بدین ترتیب پایه های تشیّع محکم گردید.
۵ تاسیس حکومت آل بویه و گرایشات امرا و وزیران شیعه مذهب این سلسله. در عصر آل بویه، شیعیان به فعالیت بیشتری پرداختند؛ زیرا امرا و وزرای آنان شیعه مذهب بودند.
۶ توسعه مذهب تشّیع پس از حمله مغولان. پس از حمله مغول به دلیل تسامح مذهبی آنان و تلاش های برخی اندیشمندان ایرانی چون خواجه نصیرالدین طوسی، علامه حلی، سید حیدر آملی و ابن مکی (شهید اول) در زمینه تشیع فقاهتی، شیعیان فرصت تازه ای یافتند تا بتوانند در زمینههای مختلف عقیدتی و علمی فعالیت کنند. آنان با غنا بخشیدن به فقه شیعه، به حل مسئله ولایت پرداختند اعلام رسمیت یافتن مذهب تشیع به عنوان مذهب رسمی دولت ایلخانان در زمان اولجایتو، خود به نفوذ مذهب تشیع افزود.
رشد چشمگیر تصوف در این زمان نیز سبب پیوند میان تشیّع و تصوف و امتزاج افکار انقلابی شیعه باورهای غالیانه صوفیه شد و همراه با اوضاع نابسامان اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و گسترش تصوف سیاسی موجب شورش های صوفیانه گردید که گاه با استفاده از انتظار عمومی پیرامون ظهور حضرت مهدی (ع) و به ارمغان آوردن عدل و بهروزی توسط او خود را نایب وی یا گاه خود او مینامیدند و با همراه نمودن ایدئولوژی التقاطی با حرکت خویش گروههای بسیاری از تودههای شهری و روستایی را گرد خود چند می نمودند که مخصوصاً از اواخر عصر ایلخانان تا برآمدن صفویان این قیام ها با رویکرد و رنگ شیعی که مشخصه اصلی آنها را نیز تشکیل می داد، اقبال و رشد فراوانی داشت.
از قیام ها و حکومت های شیعی می توان به این نمونهها اشاره کرد: سربداران خراسان، مرعشیان مازندران، مشعشعیان خوزستان و لرستان، کیاییان گیلان و قراقویونلوها در آذربایجان و عراق و فارس و حتی حروفیه که پیرو فضل الله نعیمی استرآبادی بودند که وی علی رغم مخالفت با برخی مشاهیر صوفیه چون ابن عربی و نیز شیعیان دوازده امامی، خود یک صوفی با اعتقاد غالیانه شیعی بود که دعوی مهدوی گری داشت. در هر حال از فروپاشی ایلخانان تا برپایی سلطنت صفویه، عصر شکلگیری و رشد قیام هایی با ایدئولوژی شیعی و صوفی است که روز به روز بر تعداد و گستره آن ها افزوده می شد. شیخ صفی الدین اردبیلی از جمله صوفیانی بود که با استفاده از طریقت صفوی برای کسب قدرت سیاسی کوشید.
۷ روی کار آمدن سلسله صفویه در قالب یک دولت قدرتمند شیعی مذهب که تقریباً حدود دویست و چهل سال بر ایران حکمرانی کردند[۱]. (جعفریان، ۱۳۶۸: ۱۹).
زمینه های سیاسی شکل گیری دولت صفویه
با زوال حکومت ایلخانان در ایران، قلمرو آنان به قسمت های مجزایی تقسیم شد و سلسله های محلی شان آل جلایر، آل چوپان، آل مظفر، آل اینجو، سربداران و اتابکان به وجود آمدند که بنا به دلایل مذهبی، سیاسی و نظامی همیشه درگیر جنگ با یکدیگر بودند؛ از این رو وحدت سیاسی ایران از بین رفت. اگرچه با روی کار آمدن تیمور گورکانی و تاسیس سلسله تیموریان وحدت سیاسی ایران دوباره احیاءشد، ولی دوباره گروه دیگری از داعیه داران حکومت پای در میدان نهادند و درصدد کسب تاج و تخت درآمدند.
آن هنگام که شاه اسماعیل در صدد کسب قدرت برآمد، وحدت سیاسی در ایران وجود نداشت و حکومت ملوک الطوایفی در ایران به طور پراکنده حاکم بود. از سوی دیگر در شرق قلمرو ایران، ازبکان و در غرب، عثمانیان سنی مذهب قرار داشتند که هر یک در پی گسترش قلمرو خود بودند. و ازبکان از زمان ایلخانان با ایران همسایه بودند و از دیرباز با ایلخانان بر سر ایران اختلاف داشتند. این اختلاف تا دوره سلطان ابوسعید (۷۳۶ – ۷۱۶ ه-ق) ادامه داشت. چون تیمور گورکانی روی کار آمد، ازبکان با او وارد جنگ شدند ولی کاری از پیش نبردند و تیمور بر سراسر ماوراءالنهر تسلط یافت و ازبکان در دشت قبچاق ماندند. پس از مرگ تیمور ۸۰۷ هجری قمری ظهیرالدین بابر برای کسب قدرت با سایر شاهزاده ایرانی تیموری سرگرم مبارزه شد و کشمکش بر سر ماوراءالنهر میان تیموریان با ازبکان ادامه یافت و ازبکان در دشت قبچاق ماندند.
پس از مرگ تیمور (۸۰۷ ه-ق)، ظهیرالدین بابر برای کسب قدرت با سایر شاهزادگان تیموری سرگرم مبارزه شد و کشمکش بر سر ماوراءالنهر میان تیموریان و ازبکان ادامه یافت این منطقه گاه در دست ازبکان و زمانی در دست تیموریان بود. تا اینکه در سال ۹۰۶ ه- ق ظهیرالدین محمد، ملقب به بابر گورکانی پس از تصرف سمرقند – پایتخت تیموریان – با محمد خان شیبانی یا شیبک خان از طوایف ازبک ماوراءالنهر روبرو شد. شیبک خان، تیموریان را از سمرقند بیرون راند و درپی تصرف خراسان بر آمد و سرانجام با استفاده از اختلاف تیموریان در ۹۰۹ ه-ق آنها را شکست داد. در ۹۱۳ ه- ق بار دیگر بر سپاه خراسان غلبه کرد. پس از آن فرزندان سلطان حسین بایقرا پراکنده یا کشته شدند و یا به شاه اسماعیل پناه بردند.
زمینه های اجتماعی
چون شیخ صفیالدین اردبیلی بر سجاده ارشاد مستقر شد، طریقتی را بنیان گذارد که به 《طریقت اردبیل》یا《طریقت صفوی》مشهور شد و بزودی پیروان زیادی در اردبیل یافت. به روایتی تعداد این مریدان آن قدر زیاد شدند که شمار آنها بیش از لشکریان امیر چوپان و امیرالامرای آنان در دوره ایلخانان بود. غالب این مریدان از آسیای صغیر میآمدند. خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی، وزیر ایلخانان با شیخ صفی الدین مکاتبه داشت و پسرش احمد با احترام و ادب رفتار میکرد.
سلطان ابوسعید آخرین ایلخان ایران به زاویه شیخصفی الدین می رفت و به زانوی ادب و احترام می نشست. شیخ صدرالدین جانشین شیخ صفیالدین مورد حسادت ملک اشرف چوپانی قرار گرفت؛ و از این رو به گیلان گریخت تا این که ملک اشرف کشته شد و شیخ صدرالدین دوباره و اردبیل بازگشت و بر مسند ارشاد تکیه زد. سلطان خواجه علی نیز مورد توجه تیمور گورکانی بود و با او سه بار ملاقات کرد.
از روزگار زوال ایلخانان تا ظهور صفویه جنبش های سیاسی – اجتماعی متعددی به وجود آمد که مهمترین آنها سربداران و حروفیه بودند. شیخ خلیفه مازندرانی پایهگذار و رهبر جنبش سربداران بود که مردم را تشجیح کرد و به مبارزه با حکومت مغول میپرداخت که بعدها این امر به دست شیخ حسن جوری افتاد. نخستین حاکم سلسله سربداران عبدالرزاق باشتینی بود که به مدت دو سال و چهار ماه حکومت کرد. پس از وی، برادرش وجیه الدین امیر مسعود به حکومت رسید. هنگامی که سربداران توانستند بر حاکم مغولی خراسان پیروز شوند، حکومت مستقلی ترتیب دادند سبزوار را مرکز خود ساختند.
امیر مسعود با اینکه در ممردمداری مبارزه با حاکمان مغول و تثبیت حکومت سربداران، دارای موفقیتهای بالایی بود، لیکن به خاطر اختلاف با شیخ حسن جوری و توطئه در قتل او، پایگاه مردمی خود را از دست داد و حکومتش به تدریج رو به ضعف نهاد. به همین دلیل سپاهش در نبرد با امرای مازندران متحمل شکست گردید و خود وی کشته شد. پس از مرگ امیر مسعود، ۱۰ تن دیگر از این سلسله به حکومت رسیدند که معروف ترین آنها عبارتند از: شمس الدین علی که از نزدیکان شیخ حسن جوری بود و در عین حال در وقت قدرت کوشید تا تعادل لازم را میان سربداران و درویشان ایجاد کند. خواجه یحیی کرابی که وی پس از کشته شدن خواجه شمسالدین، به حکومت رسید و دیگری خواجه علی موید بود.
فقیه نامور شیعه شهید اول، معاصر با خواجه علی ماهیت بود که در پی دعوت خوجه از وی، کتاب 《اللمعه الدمشقیه》را در فقه امامی تدوین و به همراه نمایندهای به سوی خواجه علی موید در سبزوار فرستاد. سرانجام در پی هجوم امیرعلی به سبزوار و محاصره چهار ماهه این شهر در سال ۷۸۳ ه-ق، خواجه علی موید، دست نیاز به سوی تیمورلنگ گورگانی دراز کرد و از او یاری خواست. با تسلیم شدن خواجه علی موید به تیمور لنگ، پرونده حکومت سربداران نیز برای همیشه بسته شد و منطقه خراسان پس از ۴۶ سال رهایی از یوغ استعمار مغولان مجدداً مفهور و مغلوب آنان گردید. در نهضت سربداران، بیگانه ستیزی، فتوت و اعتقاد به ظهور مهدی (عج) جایگاه والایی داشت.
این قیام با آنکه جنبش محلی بود و مدت زیادی دوام نیافت، اما در تاریخ ایران اهمیتی خاص دارد؛ زیرا در پی این قیام و با نیرو گرفتن از پیروزیهای آن بود که در نقاط دیگر نیز مردم روستاها سرکشی آغاز کردند. استقرار دولت مرعشیان در مازندران را باید یکی از بارزترین پیامدهای حکومت سربداران دانست. مرعشیان که شاخه غربی نهضت سربداران بودند در مازندران شکل گرفتند و سید قوام الدین مرعشی سلسله مرعشیان مازندران را تاسیس کرد. او که تعالیم خود را نزد سید عزیز الدین سوغندی از شاگردان شیخ حسن جوری آموخته بود، در مازندران به ارشاد مردم پرداخت.
یکی دیگر از نهضت های مذهبی اواخر قرن هشتم هجری《حروفیه》بود. رهبر این نهضت، فضل الله نعیمی استرآبادی بود که آن را در سال ۷۸۸ ه- ق تاسیس کرد. او مردم را بر ضد مفاسد اجتماعی و مظالم سیاسی و حکومت امیر تیمور شورانید. بنابراین در باکو و شیروان زندانی شد و سرانجام میرانشاه پسر تیمور گورکانی به امر پدر، او را از شروان به نخجوان برد و در سال ۷۹۶ ه-ق به قتل رساند. بعد از مرگ او پیروانش در شرق ایران به فعالیت خود ادامه دادند تا آنجا که در سال هزار ۸۳۰ ه- ق احمد لر با کاردی به شاهرخ تیموری حمله برده او را مجروح کرد، ولی خود نیز کشته شد.
[۱] .برای اطلاعات بیشتر، نک: دین و سیاست در دوره صفوی، ص ۷۵؛ پیدایش دولت صفوی، ص ۱۱۷
منبع:
- تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره صفویه ، کریم نجفی برزگر، انتشارات دانشگاه پیام نور
- تهیه الکترونیکی: سایت تاریخ ما، اِنی کاظمی