معرفی شاهان سلسله اتابکان یزد و شرح وقایع مهم دوران آنها

معرفی شاهان سلسله اتابکان یزد و شرح وقایع مهم دوران آنها

۱.رکن الدین سام:

رکن الدین نخست به نیابت از دختران امیر فرامرز در یزد حکم میراند و پس از آنها نیز حکومت خود را به دست گرفت از این رو در عملی حکومت یزد از ۵۳۶ق در دست وی بود.رکن الدین با سلاجقه کرمان مناسبات و روابط مستمر داشت.از حوادث این‌دوره حمله اتابک کرمان به همراهی رکن الدین به فارس بود. آن دو قصد داشتند اتابک تکله بن زنگی را از میان بردارند و فارس را ضمیمه قلمرو رکن الدین کنند اما در نبردی که روی داد شکست خوردند و رکن الدین اسیر شد. تکله با او ملاطفت کرد و پس از چندی وی را به یزد بازگرداند.

رکن الدین سلام حاکمی ملایم و مردم دار اما در کار حکومت نالایق بود. بنابراین بزرگان یزد در سال ۵۸۴ق او را از کار برکنار کردند و برادرش عزالدین لنگر را به جایش نشاندند هر چند به گفته مستوفی بافقی برکناری او به دستور سلطان سنجر بوده است. رکن الدین را پس از مرگ در مدرسه ای که خود بنا کرده بود به خاک سپردند. رکن الدین حاکمی دانش دوست بود و با شاعران و دانشمندان به خوبی رفتار میکرد و آنان را می نواخت افضل الدین کرمانی مورخ برجسته چندی در یزد نزد او زیست و به ریاست دیوان انشای نیز منصوب شده اما نپذیرفت. رکن الدین سام سرانجام شش سال پس از برکناری در سال ۹۰ ه.ق درگذشت.

۲.عزالدین لنگر:

عزالدین مشهور به ابوالملوک پس از برکناری برادرش رکن الدین سام به جای او بر تخت نشست به مدت ۲۰ سال بر یزد حکم راند. عزالدین پیش از آنکه به حکومت یزد برسد مدتی از سوی سلجوقیان حکومت اصفهان و شیراز را داشت. وی مدتی که در یزد حکومت داشت در آبادانی آنجا بسیار کوشید و ابنیه و باغاتی ساخت؛ از جمله در بیرون یزد برای خود باغی و کاخی ساخت به نام عزآباد او با اتابکان کرمان خویشاوندی داشت و همواره آنان را در مقابل رقبایشان یاری کرد.

۳.وردان روز:

پسر بزرگ عزالدین لنگر بود و پس از درگذشت پدر جانشین وی شد. وردان روز جوانی شجاع و دلاور بود و پیش از آنکه جانشین پدر شود مدتی از سوی سلطان محمد بن ملکشاه سلجوقی به نبرد با اسماعیلیان الموت پرداخت و پیروزی هایی به دست آورد. چندان که خلیفه عباسی لقب احسام امیرالمؤمنین به او داد. وردان روز در یزد مدرسه خوبی ساخت و گنبدخانه ای جهت مدفن خود در آن بنا کرد و دو منار بر درگاه مدرسه برافراشت که تا روزگار کاتب همچنان برپا بود و به مدرسه وردان روز شهرت داشت. وی را پس از مرگ در آن مدرسه به خاک سپردند. از بناهای دیگری که وردان روز احداث کرده باغ وردان روز در اهرستان نزدیک یزد است.

۴ – سلطان قطب الدین ابو منصور اسفهسالار:

قطب الدین چون به تخت نشست در گسترش شهر یزد کوشید؛ برخی از قسمتهای بیرون حصار را به شهر افزود و میدان بزرگی در شهر یزد ساخت او حاکمی دادگر بود با دانشمندان و شاعران به نیکی رفتار میکرد و با آنان به مباحثه می پرداخت شبها را به عبادت میگذراند و روزها به حل و فصل مشکلات مردم می پرداخت. او دولتخانه ای در بیرون شهر برای خود بنا نهاد و میدانی بزرگ ایجاد کرد و در آن به اسب دوانی و گوی اندازی می پرداخت شکار هم دوست داشت و اوقاتی را به این گونه سرگرمی ها و تفریحات میگذراند. قطب الدین بناهای متعدد در یزد ساخت از جمله مدرسه خوبی بنا کرد و گنبدخانه ای برای مدفن خود برافراشت و چون درگذشت او را در آنجا به خاک سپردند.

۵.قطب الدین محمود شاه

بر اساس روایتی افسانه مانند هنگامی که سلطان جلال الدین خوارزمشاه در آذربایجان با مغولان می جنگید محمود شاه در یزد مجالی پیدا کرد و به گنج خانه شیخ موفق معمره حمله برد اما حاکم کرمان به اشاره دخترش یاقوت ترکان از ماجرا اطلاع یافت و به یزد حمله کرد و وی را از این کار بازداشت. در این دوره محمود شاه توانست حکومت کرمان را به دست آورد محمود شاه در زمان حیات مدرسه ای عالی برای همسرش یاقوت ترکان بنا نهاد و مال بسیار بر آن خرج کرد اما پیش از اتمام عمارت مدرسه درگذشت پس از مرگ او یاقوت ترکان همسر را در گنبدخانه مدرسه به خاک سپرد و سپس بنای مدرسه را به اتمام رساند. این مدرسه را به نام مدرسه محمود شاهیه میخواندند و بعدها چون نام همسرش صفوت الدین آدم یاقوت ترکان بود آن را یاقوت ترکان بود آن را مدرسهٔ صفوتیه نیز می گفتند.

۶.رکن الدین علاء الدوله بن محمود شاه:

او را با نام های سلغر شاه و سلتیق شاه نیز خوانده اند. او پس از آنکه بر تخت نشست هدایایی نزد هولاکو خان فرستاد و از او منشور اتابکی یزد را گرفت. ابن فوطی معتقد است که علاءالدوله در شمار پادشاهان بلند همت و بخشنده است و مردم یزد همواره او را می ستایند. علاءالدوله همچون پدر و نیاکانش در آباد کردن یزد و احداث ابنیه و عمارات کوششها کرد روستای سلغرآباد را در نزدیکی یزد به وجود آورد و قنات آن را جاری ساخت. وی امیری دانش دوست بود و از دانشمندان و فضلا حمایت و دستگیری می کرد.

۷.طغان شاه:

غفاری در تاریخ جهان را از او با نام طغی شاه یاد میکنند. مدت حکمرانی او را ۸ سال ذکر کرده اند. طغان شاه در اهرستان یزد باغی بزرگ احداث کرد و آب قنات تفت را در آن جاری ساخت بر در باغ ساباط خوبی برافراشت و آنرا باغ طغی شاهی نامید طغان شاه در یزد در گذشت و از او دو پسر باقی ماند: علاءالدوله و یوسف شاه .

۸.علاء الدوله دوم:

در زمان حکومت وی سیل بزرگی در یزد رخ داد و برخی از محلات شهر یزد را ویران کرده و سپس خندق شهر را پر کرد و بخشی از حصار شهر را از میان برد این سیل دو روز و یک شب جاری بود و باغ های بسیاری در اطراف یزد را ویران کرد پس از چند روز سیل آرام گرفت و مردم اندک اندک خانه های ویرانه خود را بازسازی کردند. علاءالدوله از حادثه سیل سخت هراسان شد و پس از مدتی کوتاه بیمار و اندکی بعد در گذشت.

۹. رکن الدین یوسف شاه

یوسف شاه چون به حکومت دست یافت نخست به ترمیم خرابی های ناشی از سیل پرداخت و حصار شهر را که سیل انداخته بود تعمیر کرد اما او شاهی به غایت عیاش و خوشگذران بود و درآمد شهر یزد کفاف هرینه های زیاد او را نمی داد.

۱۰. حاجی شاه

پس از قتل یوسف شاه یزد عملاً به تصرف مغولان درآمد، اما فرزند او حاجی شاه حکومت اسمی را در دست داشت حاجی شاه با اتابکان فارس و آل اینجو مناسبات دائم داشت چنان که در دوران حکومت او بر یزد امیر غیاث الدین کیخسرو برادر سلطان ابواسحاق اینجو از شیراز به یزد آمد و با او مناسبات دوستانه بر قرار کرد. اما سپس بر اثر واقعه روابط شان بهم خودد و این دو امیر با همکاری هم به یزد حمله کردند. حاجی شاه مقاومت کرد اما کاری از پیش نبرد و سرانجام شکست خورد و از یزد فرار کرد به این ترتیب سلسله اتابکان یزد پس از قریب حدود پنجاه سال حکومت بر این شهر در سال ۷۱۸ ه‌.ق به کلی از میان رفت.

معرفی

عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها